سلام
خسته و مونده رسیدم خونه میگم سلام مامی غذا چی داریم؟
مامانم با مهربانی بی سابقه ای میگه سلام عزیزم چند لحظه صبر کن الان نهارو حاضر میکنم
با کمال تعجب میگم مامی مهربون شدی
میگه اه هوشنگ تویی؟ فکر کردم میناست( آبجی کوچکم ) !!!! کارد بخوره اون شکمت! اول برس ، بعد نهار نهار کن از صبح تا الان پای گاز وایسادم ... خلاصه یک قشقرقی (غشقرقی ) به پاکرد که نگو و نپرس...

آغا ما سر کوچمون یه پتزا فروشی داریم که واسه تبلیغاتش نوشته
"با یک قرن تجربه ":-s
حالا که فکر میکنم میبینم بنده خدا پدر پدربزرگم راست میگفته که جوونیاش فقط پیتزا پپرونی میخورده

اینهمه پولی که دادم روزنامه خریدم تا کار پیدا کنم اگه جمع کرده بودم الان کلی سرمایه داشتم میتونستم باهاش کار کنم

دختر داييم ٤ سالشه اومده ميگه :
باست نقاشي تشيدم !
من : عزيزم بده ببينم !
دختر داييم : منو دوس دالي ؟؟
من : معلومه جيگر !
دختر داييم : خيل خوب ! اين تويي،اينام منم ... اينم بچه هامونن !
بچه هم بچه های قدیم !!

کارشناسان ژاپنی اعلام کردند:
سرعت حلزون قطع نخاع شده همراه با سه سکته مغزی ۱۵ درصد از سرعت اینترنت ایران بیشتره

یعنی جایزه هایی که مامانم برای WC رفتن به موقع خواهر زاده 3 سالم در نظر میگیره فدراسیون های ورزشی برای صعود تیم ملی هامون به المپیک و جام جهانی در نظر نمیگیرن

پسر داییم هنوز پوشک پاشه
تازه حرف زدن یاد گرفته.
بهش میگم ای جانم پوشک داری خوشمل پسر؟
.
.
..
میگه پ نه پ دستشویی فرنگی پام کردم،اگه کار داری بهت قرض بدم..
تا غروب نگاش نکردم.میترسیدم بهم تیکه بندازه

داشتم کتاب " بیشعوری " رو میخوندم، بیشعور هارو به 30 گروه تقسیم کرده بود دیدم من تو 12 تا ازین گروها قرار دارم

3 ساعته برق خونمون رفته خواهر کوچیکم(گودزیلای خانواده!!!!) میگه احتمالا لوله ی برق ترکیده!!!

۲روز پیش رفتم مجلس ختم بابای یکی از بچه ها، اومدنی میخواستم به مادر دوستم بگم غم آخرتون باشه... برگشتم گفتم :بار آخرتون باشه!